اللهم عجل لولیک الفرج :: ✿.¸¸ ایرج حسن زاده ¸¸.✿

✿.¸¸ ایرج حسن زاده ¸¸.✿

✿.¸¸ انسان آمیزه ای از عقل و عشق است، ولی عقل ابتدا و عشق انتهاست ¸¸.✿

✿.¸¸ ایرج حسن زاده ¸¸.✿

✿.¸¸ انسان آمیزه ای از عقل و عشق است، ولی عقل ابتدا و عشق انتهاست ¸¸.✿

ایرج حسن زاده
✿.¸¸ ایرج حسن زاده ¸¸.✿
فهرست تمامی مطالب

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اللهم عجل لولیک الفرج» ثبت شده است

برای هر ترسی « لا اله الا الله »
┘◄برای هر غم و اندوهی « ما شاء الله »
┘◄برای هر نعمتی « الحمد لله »
┘◄برای هر آسایشی « الشکر لله »
┘◄برای هر چیز شگفت آوری « سبحان الله »
┘◄برای هر گناهی « استغفر الله »
┘◄برای هر مصیبتی « انا لله و انا الیه راجعون »
┘◄برای هر سختی و دشواری « حسبی الله »
┘◄برای هر قضا و قدر « توکلت علی الله »
┘◄برای هر دشمنی « اعتَصمتُ بالله »
┘◄برای هرطاعت وگناهی « لاحول ولا قوةالابالله العلی العظیم


  • ایرج حسن زاده

افسوس معلم ریاضی هیچگاه حساب روزهای نبودن وبی کسی تورانگفت

معلم انشاء هیچ وقت نگفت که ازمحبت به تو انشاء بنویسم

گله داریم که هیچ کس جغرافیای ظهورت رابرایمان هیچ وقت ترسیم نکردند

تاریخ غیبتت رابرایمان شرح ندادن ونگفتن که چه کرده ایم که اینگونه به تاریخ نبودنت عادت کرده ایم

معلم اجتماعی به مانگفت که دراجتماع شمامردم !کسی هست که نظاره گر شماست!به جان خودمان آقا!نگفتن!وگرنه پیش رویت این همه گناه نمیکردیم!

اشکها وخوشحالیهای پدرومادرمان از کارنامه ی ثلث آخرمان یادمان نرفته !ای کاش یادمان میدادند که کسی هم هست که هرروز کارنامه اعمالتان رامی بیندو ازاعمال ماشیعیانش شاد واز گناهان ما گریان میشود

وحالاهمچون روزهایی که از نیامدن معلم سرکلاس خوشحال میشدیم ومهم نبودکه چرانیامده وبهترکه امروزنیامده!درغیبتت'''' غم هایت را ''غصه هایت را ''''''فراموش کرده ایم وسرگرم بازی دنیا شده ایم...

اللهم عجل الوالیک الفرج

  • ایرج حسن زاده
*پست ثابت*

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج


با ســـلام..


شبی خواب امیرکبیر را دیدم ، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت
پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید ؟
با ﻟﺒﺨﻨﺪ ﮔﻔﺕ : نه
ﺳﺆﺍﻝ ﮐﺮﺩﻡ ﭼﻮﻥ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﻓﺮﻗﻪ ﺿﺎﻟﻪ ﺭﺍ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﮐﺮﺩﯼ ؟
ﮔﻔﺖ : ﻧﻪ
ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ ، ﭘﺲ ﺭﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﻘﺎﻡ ﭼﯿﺴﺖ ؟
ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ : ﻫﺪﯾﻪ ﻣﻮﻻﯾﻢ ﺣﺴﯿﻦ ﺍﺳﺖ.
ﮔﻔﺘﻢ ﭼﻄﻮﺭ؟
ﺑﺎ ﺍﺷﮏ ﮔﻔﺖ : ﺁﻧﮕﺎﻩ ﮐﻪ ﺭﮒ ﺩﻭ ﺩﺳﺘﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺣﻤﺎﻡ ﻓﯿﻦ ﮐﺎﺷﺎﻥ ﺯﺩﻧﺪ ؛ ﭼﻮﻥ ﺧﻮﻥ ﺍﺯ ﺑﺪﻧﻢ ﻣﯿﺮﻓﺖ ﺗﺸﻨﮕﯽ ﺑﺮ ﻣﻦ ﻏﻠﺒﻪ ﮐﺮﺩ ﺳﺮ ﭼﺮﺧﺎﻧﺪﻡ ﺗﺎ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﻗﺪﺭﯼ ﺁﺑﻢﺩﻫﯿﺪ ؛ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺘﻢ ﻣﯿﺮﺯﺍ ﺗﻘﯽ ﺧﺎﻥ ۲ ﺗﺎ ﺭﮒ ﺑﺮﯾﺪﻧﺪ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺗﺸﻨﮕﯽ. ﭘﺲ ﭼﻪ ﮐﺸﯿﺪ ﭘﺴﺮ ﻓﺎﻃﻤﻪ ؟
ﺍﻭ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺳﺮ ﺗﺎ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺶ ﺯﺧﻢﺷﻤﺸﯿﺮ ﻭ ﻧﯿﺰﻩ ﻭ ﺗﯿﺮ ﺑﻮﺩ .
ﺍﺯﻋﻄﺶ ﺣﺴﯿﻦ ﺣﯿﺎ ﮐﺮﺩﻡ ، ﻟﺐ ﺑﻪ ﺁﺏ ﺧﻮﺍﺳﺘﻦ ﺑﺎﺯ ﻧﮑﺮﺩﻡ ﻭ ﺍﺷﮏ ﺩﺭﺩﯾﺪﮔﺎﻧﻢ ﺟﻤﻊ ﺷﺪ ﺁﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﮐﻪ ﺻﻮﺭﺗﻢ ﺑﺮ ﺧﺎﮎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺗﺸﻨﮕﯽ ﻣﺎ ﺍﺩﺏ ﮐﺮﺩﯼ
ﻭ ﺍﺷﮏ ﺭﯾﺨﺘﯽ ؛ ﺁﺏ ﻧﻨﻮﺷﯿﺪﯼ ﺍﯾﻦ ﻫﺪﯾﻪ ﻣﺎ ﺩﺭ ﺑﺮﺯﺥ، ﺑﺎﺷﺪ ﺗﺎ ﺩﺭ ﻗﯿﺎﻣﺖ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﮐﻨﯿﻢ .

هرکـــه شـــد وقــــف محـــرم ، روزگـــــارش بهتـــــر اسـتــــ ...

به نقل از حضرت آیـت الله اراکی :
سپاس از اینکه از کلبه ی حقیرانه ی این حقیر دیدن فرمودین,در این بلاگ یک سری از مطالبی که به نوعی میتوان گفت>دلنوشت< هستند, قرار داده میشود,امیدوارم لحظاتی که در این کلبه هستید حتی برای ثانیه ای هم که شده تامل کنیم در مطالب...
  • ایرج حسن زاده